این کتاب داستان دانشجویی به نام راسکولْنیکُف را روایت میکند که بهخاطر اصول مرتکب قتل میشود. بنابر انگیزههای پیچیدهای که حتی خود او از تحلیلشان عاجز است، زن رباخواری را همراه با خواهرش که غیرمنتظره به هنگام وقوع قتل در صحنه حاضر میشود، میکُشد و پس از قتل خود را ناتوان از خرج کردن پول و جواهراتی که برداشته میبیند و آنها را پنهان میکند. بعد از چند روز بیماری و بستری شدن در خانه راسکولنیکف هرکس را که میبیند میپندارد به او مظنون است و با این افکار کارش به جنون میرسد. در این بین او عاشق سونیا، دختری که بهخاطر مشکلات مالی خانوادهاش دست به تنفروشی زده بود، میشود. داستایفسکی این رابطه را به نشانهٔ مِهر خداوندی به انسان خطاکار استفاده کردهاست و همان عشق، نیروی رستگاریبخش است. البته راسکولنیکف بعد از اقرار به گناه و زندانی شدن در سیبری به این حقیقت رسید.
تحلیل داستان
مضمون و درونمایهٔ کتاب تحلیل انگیزههای قتل و تأثیر قتل بر قاتل است که داستایفسکی مسئلهٔ رابطه میان خویشتن و جهان پیرامون و فرد و جامعه را در آن گنجاندهاست.
رفتار راسکولنیکف در این داستان را میتوان در دیگر آثار نویسنده همچون یادداشتهای زیرزمینی و برادران کارامازوف نیز مشاهده کرد (رفتار او بسیار شبیه ایوان کارامازوف در برادران کارامازوف است). او میتواند با توجه به تواناییهایش کار خوبی برای خود پیدا کند، درحالیکه بسیار فقیرانه زندگی میکند. درحالیکهرازومیخین وضعیتی مشابه او دارد، ولی بسیار بهتر از او زندگی میکند و هنگامی که به راسکولنیکف کاری پیشنهاد میکند، او از این کار سر بازمیزند و درحالیکه پلیس هیچگونه مدرکی علیه او ندارد او آنها را به خود مشکوک میکند.
5 دیدگاه ها
شاهکار بی بدیل
کارای داستایوفسکی فلسفی و تاثیرگذارن
لطفا از کارای داستایوفسکی بیشتر بذارین
👌👌👌👌
من جنایت و مکافات رو در دوره راهنمایی مطالعه کردم و چیزی که منو مجذوب خودش کرد،نظر راسکولْنیکُف در دانشگاه راجع به انسان های خاص بود.اونهایی که انگار اجازه ای الهی بهشون برای قتل داده شده.اونقدر این نظریه جذاب بود که به نظرم یکی از نقاط درخشان رمانه. درگیری راسکولینکف با خودش کشش بسیار زیادی داشت. اونجایی که نمیگفت دودله اما با توصیف احوالش،دودلی و ترس و شک رو به دل خواننده مینداخت. اما من خیلی با توصیفات رمان،ارتباط برقرار نکردم. درواقع بعضی توصیفات،بیشتر آدم رو از صحنه ای که داشت برای خودش میساخت، دور میکرد. متاسفانه یا خوشبختانه، یکی از ویژگی های رمان های روسی(من تا حالا استثنائی ندیدم) توصیفات زیادشونه و خوب باید حوصله این قسمتش رو هم برای خوندن باید داشته باشین!
ممنون از سایت خوبتون